دیگر از دانشمندان بزرگ این قرن ژنرال پونسله فرانسوی میباشد که دارای
آثاری همچون «موارد استعمال آنالیز در ریاضی» و«خواص تصویری اشکال»
میباشد. اکتشافات پونسله باعث ترقی عظیمی در هندسه جدید گردید. وی برای
اولین بار عوامل موهومی را در هندسه
دخالت داد و تعبیر کرد و گذشته از آن پونسله «اصل ثنویت» و طریقة تعاکس را
فراهم آورد و طریقة اخیر خود به خود هرگونه اکتشاف جدید را مضاعف
مینماید: در حیقیقت به موجب این اصل تمام احکام هندسه تصویری دو بدو
وابسته به یکدیگرند و برای رجوع از یکی به دیگری کافیست که در احکام قضایا
عمل نقطه و خط را با یکدیگر عوض نمائیم. همچنین لازارکانو فرانسوی را باید
نام ببریم که اکتشافات هندسی او دارای اهمیت اساسی میباشد.
لازار که تمام کوشش خود را برای آزاد کردن هندسه از قید آنالیز بکار میبرد دارای آثاری نظیر «هندسه وضعی» و «مطالعات دربارة نظریة موربات» میباشد که در پیشرفت هندسه ترکیبی که همان باقیماندة هندسه قدما میباشد مؤثر واقع شد. این هندسه که از زمان دکارت به بعد مورد توجه واقع نشده بود در نتیجة اکتشافات او و نیز کشفیات پونسله و شال فرانسوی آبروی جدیدی یافت و ترقیات شگرفی نمود.
میشل شال هندسه مطلق را با اعلیترین درجة هنر و استادی و با منتهای ظرافت و زیبائی به بالاترین حد ممکن ترقی داد. هدف اصلی او این بود که مسائل هندسه را بدون کمک محاسبه مطالعه نماید.
شال در سال 1834 افکار خود را در کتابی به نام «چشم انداز تاریخی» منتشر کرد که به دریافت جایزهای از آکادمی بلژیک موفق شد و شهرتی فراوان کسب کرد و در اواخر عمر تئوری «مشخصات» را اختراع کرد که از طرف جامعة سلطنتی انگلستان به اخذ جایز نایل گردید.
در نیمه اول قرن نوزدهم ریاضیدان نابغة روس نیکلای ایوانویچ لوباچوسکی استاد دانشگاه قازان با شجاعت تمام مطرح نمود که: اصل اقلیدس نتیجه منطقی سایر اصول هندسه نیست و بنابراین خود را درباره «هندسه غیر اقلیدسی» به جامعه ریاضیات و فیزیک قازان تقدیم کرد. در این هندسه قبول شده است که از هر نقطه واقع در خارج یک خط بینهایت خط عبور میکند که آن را قطع نخواهد کرد. به این ترتیب لوباچوسکی این فکر را که هندسه اقلیدسی
همچون آیات آسمانی حقیقت مطلق است از میان برد و این کار قدرت فکری
بیمانند و جرأت علمی حیرت آوری لازم داشت که نتایج آن تا ایام ما نیز روز
به روز ظاهر میشود.
بدون شک، تردید لوباچوسکی دربارة حقیقتی که بیست و یک قرن تمام مورد
تصدیق همة جهانیان بود یکی از نتایج انقلابات سیاسی و اجتماعی است که در
آنوقت تمام اروپا را تحت تأثیر قرار داده بود. تقریباً در همان زمان ریاضیدان بزرگی درکشور مجارستان
که تا آن موقع خارج از جریان ترقیات علمی بسر میبرد پیدا شد که همان
نتایج ریاضیدان بزرگ روسی را بدست آورد. این شخص ژان بولیه بود که اثر خود
را تحت عنوان «مطالعات مقدماتی در اصول ریاضیات مطلق» دربارة هندسه غیر اقلیدسی در سال 1832 انتشار داد.
وی نیز همچون لوباچوسکی ایمان و اعتقاد قطعی به هندسه اقلیدسی را باطل دانست و راه را برای ریمان آلمانی باز کرد که بیست و دو سال بعد از این تاریخ با قدرت بیمانندی فتوحات دو دانشمند متقدم خود را توسعه داد.
آن هندسه غیراقلیدسی که ریمان عرضه داشت دارای مفهومی به مراتب وسیعتر از آنچه که بولیه و لوباچوسکی در نظر داشتند میباشد.
بعد از او نوبت به ریاضیدان روسی پانتونی چبیچف استاد دانشگاه
سنپطرزبورگ رسید و از آن پس کرونکر پر وسی وارد این صحنه گردید. وی با
توسعة قلمرو قدیمی اعدادجبری – اعدادی که میتوانند ریشة یک معادلة جبری با ضرایب صحیح یا کسری باشند – طرح انقلابی را ریخت که مشابه با انقلاب غیر اقلیدسیها دربارة علم هندسه بود.
چندی بعد ادوارد کومر آلمانی در نتیجه اختراع نوعی از اعداد که به اعداد «ایدهآل» موسومند جایزه ریاضیات آکادمی علوم پاریس را بدست آورد. این اکتشافات او بعدها بوسیله آلمانی
دیگر به نام دده کیند که آخرین شاگرد گائوس بود اصلاح شد. دده کیند توانست
مسألهای را که از زمان ادوکس تا آن موقع متوقف مانده بود، یعنی تعریف
دقیق اعداد اندازه نگرفتنی را با نهایت کفایت مورد مطالعه قرار دهد.
در اینجا ذکر نام دانشمندانی نظیر شارل وایراشتراس و شارل هرمیت که در مورد توابع بیضوی کشفیات ارزشمندی نمودند ضروری میباشد.
وایراشتراس آلمانی در توابع آبل که تعمیم توابع بیضوی میباشد مطالعات فراوان کرد و تئوری توابع نامتغیر مختلط را که به وسیلة کوشی و گائوس مطالعه شده بود به باد انتقاد گرفت و موضوع را از نظر دیگری _ به وسیلة بسط توابع تحلیلی به سریهای کامل _ مورد مطالعه قرار داد و این تئوری را بر مبانی جدیدی متکی ساخت.